۰۸ دی ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۸ دی ۱۴۰۴ - ۱۹:۰۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۲۸۰۴۶
تاریخ انتشار: ۱۱:۴۷ - ۰۸-۱۰-۱۴۰۴
کد ۱۱۲۸۰۴۶
انتشار: ۱۱:۴۷ - ۰۸-۱۰-۱۴۰۴

گزارش‌های ساواک درباره بهرام بیضایی چه می‌گوید؟ (+عکس)

گزارش‌های ساواک درباره بهرام بیضایی چه می‌گوید؟ (+عکس)
بیضایی در کنار جمعی از نویسندگان و روشنفکران، خواستار به‌رسمیت‌شناختن کانون نویسندگان ایران و فراهم‌شدن امکان فعالیت آزاد آن شده است. متن نامه بر مغایرت وضعیت موجود با قانون اساسی تأکید دارد. این سند نقش بیضایی را در مطالبات جمعی و حقوقی اهل فرهنگ نشان می‌دهد.

بهرام بیضایی کارگردان و نمایشنامه‌نویس، در ۵ دی سال ۱۳۱۷ در تهران به دنیا آمد و ۵ دی سال ۱۴۰۴ نیز درگذشت. در ادامه، با تکیه بر برخی اسناد موجود از ساواک درباره او، بخش‌هایی از این زندگی این هنرمند در رژیم پهلوی مرور می‌شود.

به گزارش پایگاه اطلاع‌رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ بهرام بیضایی کارگردان و نمایشنامه‌نویس، در ۵ دی سال ۱۳۱۷ در تهران به دنیا آمد و ۵ دی سال ۱۴۰۴ نیز درگذشت. در ادامه، با تکیه بر برخی اسناد موجود از ساواک درباره او، بخش‌هایی از این زندگی این هنرمند در رژیم پهلوی مرور می‌شود.

سند نخست: مراقبت از سفر مطالعاتی (۱۳۴۹)

این سند مربوط به مأموریت رسمی وزارت فرهنگ و هنر برای اعزام گروهی از هنرمندان به استان‌ها جهت بررسی امور فرهنگی است که نام بهرام بیضایی در میان آنان دیده می‌شود. در عین حال، در متن سند تصریح شده که بیضایی به دلیل «سوابق فعالیتی مضره» باید تحت مراقبت قرار گیرد. سند نشان می‌دهد که مشارکت او در برنامه‌های رسمی دولت مانع از اعمال نظارت امنیتی نبوده است.

گزارش‌های ساواک درباره بهرام بیضایی چه می‌گوید؟

نخست وزیری

تاریخ: ۴۹/۵/۷

درباره: اعزام گروه مطالعاتی وزارت فرهنگ و هنر

وزارت فرهنگ و هنر اعلام نموده تعدادی از کارمندان این وزارتخانه با اسامی: ۱- غلامحسین ساعدی ۲- بهرام بیضایی ۳- علی نصیریان ۴- اکبر رادی را مأموریت دارند جهت بررسی در امور فرهنگی شهر‌های بزرگ و کوچک و روستا‌ها به آن استان مسافرت نماید.

چون ردیف ۱ و ۲ دارای سوابق فعالیتی مضره می‌باشد خواهشمند است دستور فرمایید اعمال و رفتار نامبردگان در موقع مسافرت به آن استان تحت مراقبت قرار گفته و نتیجه را به موقع اعلام دارند.

مدیر کل اداره سوم. مقدم

سند دوم: سوابق فعالیت در جامعه سوسیالیست‌ها (۱۳۴۶)

این گزارش امنیتی به سوابق فعالیت بهرام بیضایی در ارتباط با جامعه سوسیالیست‌ها می‌پردازد و روابط فکری و اجتماعی او را فهرست می‌کند. تمرکز سند بر جلسات، ارتباطات شخصی و فعالیت مطبوعاتی بیضایی است، نه محتوای آثار هنری او. در پایان، به کارگردانی نمایش‌هایی از سوی او در تالار رسمی اشاره می‌شود. سند بیانگر رصد مستمر فعالیت‌های فرهنگی در کنار پیوند‌های فکری و سیاسی است.

گزارش‌های ساواک درباره بهرام بیضایی چه می‌گوید؟

رونوشت گزارش خب شماره ۳۲۹۱۶/ ۲۰ ه ۲، ۴۶/۱۰/۲۴ منبع ۳۶۸

موضوع – سوابق فعالیت بهرام بیضایی در جامعه سوسیالیست‌ها.

بهرام بیضایی وابسته به جامعه سوسیالیست‌ها بوده و در روزنامه نبر زندگی در مورد تاترو سینما مقاله می‌نوشت و در جلسه کادر‌های جامعه مذکور روز‌های سه شنبه با شرکت عباس عاقلی زاده و رضا شایان، منوچهر صفا، حسین سرشار، منوچهر رسا، خانم فخرایی و جند تن دیگر تشکیل می‌شد شرکت می‌نمود بهرام بیضایی با دانش آموزان جامعه سوسیالیست‌ها مانند فریدون نوروزپور و دژدار که دو تن اخیرالذکر به اتفاق رضا قزاقیان و مهدی نجفی روزنامه دانش آموزان را منتشر می‌نمودند در تماس بود ضمنا با صدقی و هوشنگ سیح پور و شاهرخ حقیقی و کاتوزیان و فاطمی (پسر پروفسور فاطمی) دوستی نزدیک داشته است.

ملاحظات – بهرام بیضایی د حال حاضر پرده‌ای به نام میراث و ضیافت را در تالار ۲۵ شهریور کارگردانی می‌نماید.

سند سوم: اعلامیه اعتراضی هنرمندان

این سند یک اعلامیه اعتراضی جمعی در واکنش به بازداشت محسن یلفانی و سعید سلطان‌پور است که نام بهرام بیضایی در میان امضاکنندگان آن قرار دارد. متن اعلامیه توقیف نمایشی دارای مجوز رسمی را رفتاری متناقض و تهدیدی برای فرهنگ معاصر می‌داند. بیضایی در این سند به‌عنوان یکی از اعضای جامعه هنری معترض حضور دارد. سند نشان‌دهنده مشارکت او در اعتراض‌های علنی صنفی–فرهنگی است.

گزارش‌های ساواک درباره بهرام بیضایی چه می‌گوید؟

گزارش‌های ساواک درباره بهرام بیضایی چه می‌گوید؟

متن سند:

محرمانه

اعلامیه هنرمندان تئاتر و نویسندگان ایران

مدتی است که محسن یلفانی و سعید سلطان‌پور (کارگردان، هنرپیشیه و شاعر) به علت اجرای نمایشنامه آموزگاران که مقامات رسمی کشور اجرای آن را مجاز شمرده بودند در بازداشت به سر می‌برند.

با توجه به این که این نمایشنامه یکبار با نام «در کنار زندگی» و بعدا در تاریخ ۴۹/۹/۲۱ طی شماره ۱۲۱۵ به علت تغییر نام به «آموزگاران» به تصویب رسیده است، توقیف ناگهانی نمایش در شب یازدهم اجرا و بازداشت نویسنده و کارگردان آن، رفتاری متناقض و موهن است. لازم به ذکر می‌باش که ادامه چنین رفتاری نشانه تهدید فرهنگ و هنر و فعال و زنده معاصر ماست.

ما هنرپیشگان، کارگردانان، شاعران و نویسندگان نسبت به بازداشت همکاران هنرمند خود معترضیم و آزادی آنان را قویا خواستاریم.

محمود آزاد تهرانی. نادر ابراهیمی. نعمت اسدالهی. محمدرضا اصلانی. اصلان اصلانیان. محمود اعتماد زاده. مهوش افشارپناه. احمد اللهیای. ایرج امامی. سعید امیر سلیمانی. رضا بابک. رضا ابرهیمی. مرضیه برومند. بهرام بیضایی. باقر پرهام. خسروپیمان. سوسن تسلیمی.   هوشنگ توزیع. فریدون تنکابنی. علی اصغر حاج سید جوادی. حسن حسام. منوچهر حسین پور، پرویز خضرائی. اسماعیل خلیج. اسمائیل خوئی. سیمین دانشور. عباس درودیان. محمود دولت آبادی. اکبر رادی. ناصر رحمانی نژاد. حسین رسائل. علیرضا رضایی. ابراهیم رهبر. نسرین رهبری. مهشید روحانی. محمدرضا زمانی. اکبر زنجان‌پور. غلامرضا ژیان توانا. غلامحسین ساعدی. کورس سلشحور. حمید سمندریان. بهرام شاه محمدلو. خسرو شایسته. مصطفی شماعیان. ولی شیراندامی. محمدرضا صادقی. حسن عسکری. محمد باقر غفاری. مهدی فتحی. بهزاد فراهانی. داریوش فرهنگ. محمد قاضی. باقر کیرم پور. سیاوش کسرائی. جعفر کوش آبادی. فریدون گیلانی. فرهاد مجدآبادی. حسین محجوب. خلیل موحد. ناصر مؤذن. محمدعلی مهمید. نعمت میرزازاده. مسعود میلاوی. عطاءالله نوریان. اسماعیل نوری علاء. نیاز یعقوب شاهی.

رونوشت مقام نخست وزیر – مجلس سنا- مقام وزارت فرهنگ و هنر- مقام وزارت اطلاعات- دانشکده هنر‌های زیبا- اداره برنامه‌های تئاتر- تلویزیون ملی ایران- روزنامه کیهان- روزنامه اطلاعات- روزنامه آیندگان- روزنامه پیغام امروز- کجله نگین- مجله فردوسی.

سند چهارم: نامه سرگشاده به نخست‌وزیر درباره کانون نویسندگان ایران

گزارش‌های ساواک درباره بهرام بیضایی چه می‌گوید؟

گزارش‌های ساواک درباره بهرام بیضایی چه می‌گوید؟

گزارش‌های ساواک درباره بهرام بیضایی چه می‌گوید؟

این سند نامه‌ای سرگشاده خطاب به نخست‌وزیر است که به محدودیت‌های آزادی اندیشه، سانسور و رکود فرهنگی می‌پردازد. بیضایی در کنار جمعی از نویسندگان و روشنفکران، خواستار به‌رسمیت‌شناختن کانون نویسندگان ایران و فراهم‌شدن امکان فعالیت آزاد آن شده است. متن نامه بر مغایرت وضعیت موجود با قانون اساسی تأکید دارد. این سند نقش بیضایی را در مطالبات جمعی و حقوقی اهل فرهنگ نشان می‌دهد.

متن سند:

نامه سرگشاده جناب آقای امیرعباس هویدا نخست‌وزیر

اطلاع دارید که گهگاه و به مناسبت‌های مختلف جلساتی با شرکت شخصی جنابعالی تشکیل می‌شود، به‌عنوان رایزنی در راه ترویج کتاب؛ و بهتر از دیگران می‌دانید که طنین گفتگوها، چون بسیاری از کار‌های دیگر دولتی همزمان با آخرین جلسه خاموش می‌شود و هیچکس اثری از پیگیری و گره‌گشایی مشاهده نمی‌کند. گزارش‌های رسمی و دولتی نشان می‌دهد که در کمیسیون‌ها و سمینار‌هایی از این دست، تنها دست‌اندرکاران سانسور و تجارت کتاب و امور فنی چاپ و نشر دخالت دارند و برای هریک درستی است که از منافع خود دفاع کند. ناچار گفت‌و‌گو‌ها از حدود اشاره به مشکلات و تنگنا‌های چاپ و توزیع و گرانی دستمزد‌ها و هزینه مواد اولیه فراتر نمی‌رود.

متأسفانه نویسندگان، شاعران، مترجمان، محققان و مصنفان و سایر کسانی که بالفعل یا بالقوه در عرصه خلاقیت فکری و هنری صالح‌اند و بحق باید در مرکز این دایره قرار داشته باشند، به آن جلسات و سمینار‌ها راه ندارند. به همین مناسبت هیچگاه طرح مسأله از سطح ظاهر تجاوز نکرده و به ریشه مشکلات توجه نشده است.

نشر کتاب و به‌طور کلی ترویج هر نوع آثار فکری و هنری، عنصری است که فرهنگ ملی نامیده می‌شود و چاره‌جویی درباره این مسأله هم ناچار وابسته به تداوم و مشارکت فعالانه کسانی است که در کار خلاقیت فرهنگ و آفرینش فکری و هنری در صف مقدم قرار دارند و ارزش‌های بومی یا ملی فرهنگ جامعه را با آثار خویش زنده می‌دارند. ستیز و چاره‌جویی درباره اینکه چرا چنین مشارکت فعالانه و در ثمر نیرومندی وجود ندارد، ما را برانگیخت تا چنین نامه‌ای به حضور اصحاب بنویسیم.

آقای نخست‌وزیر... فرهنگ و خلاقیت فکری و هنری در جامعه ما دچار توقف و رکود شده است و حتی به جرأت می‌توان گفت که نشانه‌های بسیار نگران‌کننده‌ای از انحطاط در آن پیداست که ابعاد آن هر روز گسترده‌تر می‌شود. به عقیده ما این وضع ناشی از عوامل پیش‌پاافتاده فنی و مالی در زمینه نشر کتاب نیست که در مجامع رسمی و دولتی عنوان می‌شود، بلکه در درجه اول بسته به محدود بودن شدید شرایط تفکر خلاق و آزادانه برای نویسندگان، شاعران، اندیشمندان و کلیه کسانی است که در عرصه فکر و هنر صلاحیتی بالفعل یا بالقوه دارند. سپس مربوط به ضوابط شدید سانسور است که دستگاه‌های مختلف دولتی اعمال می‌کنند و سومین مسأله در زمینه مشکل کتاب ناشی از محدودیت‌های شدیدی است که در جهت مطالعه کتاب برای مردم اهل مطالعه، بخصوص جوانان و دانشجویان به‌وجود آمده است.

محدودیت‌ها، فشار‌ها و سایر عوامل بازدارنده‌ای که در برابر خلاقیت فکری و هنری وجود دارد نه تنها ناشی از مقررات و ضوابط قانونی و دمکراتیک نیست، بلکه مطلقا دلخواسته دستگاه‌ها و اشخاص مختلف و ناشی از بی‌اعتنایی آنها به قوانین رسمی و آزادی‌های انسانی است. با توجه به قانون اساسی که معرف نظام دمکراسی و مشروطه کشور است و نگاهی به وضع موجود به جرأت می‌توان ادعا کرد که از پیش کلیه موادی از قانون اساسی که ضامن صیانت و تقویت ریشه‌های اصلی انگیزه‌ها و محرک‌های فرهنگی و خلاقیت فکری و رشد و بلوغ سیاسی و اجتماعی جامعه است، مطلقاً به‌وسیله دولت و سازمان‌های تابع آن به حال تعلیق و تعطیل درآمده است. نویسندگان و روشنفکران و اهل اندیشه از هرگونه تأمین حقوقی و قضایی و سیاسی و اجتماعی محرومند و در برخورد با عوامل دولتی و سانسور، هیچ مرجع و تکیه‌گاه رسمی ندارند. چه بسا کسانی را می‌توان نام برد که به جرم تألیف یا ترجمه و یا حتی خواندن کتاب، سال‌ها در زندان بسر برده‌اند و می‌برند.

عامل اساسی خلاقیت فرهنگی و فکری، وجود ضمانت‌های سیاسی و اجتماعی و قضایی برای آزادی تفکر و اندیشه، و آزادی مبادله افکار و تشکیل اجتماعات و چاپ و انتشار کتب و مجلات و مطبوعات جدی است که در قانون اساسی ما و متمم آن و اعلامیه حقوق بشر به‌وضوح پیش‌بینی شده است. وجود همین آزادی‌ها از صد‌ها سال پیش، جنبش‌های فرهنگی و رشد و بلوغ فکری و سیاسی و اجتماعی مردمی را در کشور‌های مختلف جهان سبب شده است که ما امروز به علت تعطیل آزادی و توقف فکری به‌صورت مصرف‌کننده محصولات مادی و معنوی آنها درآمده‌ایم و از این رهگذر به ناراستی کامل فرهنگی دچار شده‌ایم.

آقای نخست‌وزیر... رشد اجتماعی و اقتصادی هرگز به‌تنهایی با افزایش ارقام و آمار مربوط به افزایش درآمد ملی از راه فروش و صدور منابع طبیعی کشور و افزایش درآمد سرانه همراه با یک نظام نامتعادل توزیع درآمد توجیه نمی‌شود و با رشد خلاقیت فکری و توسعه بنیاد‌های فرهنگی و گسترش فعالیت‌های علمی و ادبی و هنری رابطه مستقیم دارد. توسعه، در درجه اول یک پدیده اجتماعی و فرهنگی است که گسترش صنایع و تراکم بی‌حد و بار شهر‌ها از راه مهاجرت روستاییان و ترویج اقتصاد دلالی جای آن را نمی‌گیرد. متأسفانه آثار و علائم انحطاط و رکود فکری و ناتوانی علمی و بی‌رونقی و جمود فرهنگی به روشنی در جامعه امروز هویدا شده است و هر ایرانی علاقه‌مند به سرنوشت ملی و بومی خویش را این انحطاط و آثار تأثیرش در وضع اجتماعی کشور، نگران کرده است. اگر بنا باشد که ما به‌عنوان ملتی آزاد و سربلند و متکی‌به‌کار و فرهنگ خویش در جهان باقی بمانیم، و میراث ملی و فرهنگی گذشته خویش را که در جهان درخششی کم‌نظیر دارد پاسداری کنیم، ناچاریم که قدم پیش نهیم و محدودیت‌های موجود را از میان برداریم و با کار فکری و خلاق خود با تمام گروه‌های اجتماعی، تشکل ارتباطی سالم و اصیل برقرار کنیم. برای رسیدن به این هدف در چارچوب قانون اساسی کشور و حدود و ثغور اعلامیه حقوق بشر، ما امضا‌کنندگان این نامه تقاضا داریم:

۱- کانون نویسندگان ایران که رونوشت اساسنامه آن به‌پیوست تقدیم می‌شود و بنیان ثبتی و رسمی آن شده است، به‌عنوان مرجعی برای تعاطی افکار روشنفکران ایران امکان فعالیت رسمی بیابد. ۲- هرگونه مانعی در راه تأسیس محل یا باشگاهی برای اجتماع اعضای این کانون در تهران و شهرستان‌ها رفع شود. ۳- برای انتشار نشریه‌ای جهت کانون و توزیع بلامانع آن در سراسر کشور تسهیلات قانونی فراهم گردد.

آقای نخست‌وزیر

 با انجام این تقاضا‌ها امید می‌رود مشارکتی که از هدف‌های اعلام شده و متأسفانه انجام نیافته دولت است به‌معنای اصیل و وسیع خود تأمین شود و همان‌طور که بار‌ها اعلام شده، هر ایرانی، آزاد از هر نوع بیم و هراسی، عقاید و افکار خویش را در محیطی سالم و عاری از تنش‌های افراطی در چارچوب قوانین اساسی کشور به گوش سایرین برساند و ملت ایران توفیق یابد در جهان پیشرفته، امروز بار دیگر خلاق فرهنگ و ارزش‌های علمی و معنوی باشد، نه چنانکه امروز می‌بینیم، فقط مصرف‌کننده آنها.

آقای نخست‌وزیر... ما امضا‌کنندگان این ورقه به‌طور فرد به فرد و جمعی مسئولیت نوشتن، امضا کردن و به امضا رساندن این نامه را به‌عهده می‌گیریم و در مقابل دستگاه‌های دولتی جوابگو خواهیم بود.

لیست امضاکنندگان (برخی از اسامی شاخص): آدمیت (دکتر فریدون)، آشوری (داریوش)، آل‌احمد (شمس)، به‌آذین (محمود اعتمادزاده)، انوار (سید عبدالله)، بهار (دکتر مهدی)، بیضایی (بهرام)، پاکدامن (دکتر ناصر)، پرهام (دکتر باقر)، تقوایی (ناصر)، تنکابنی (فریدون)، علی‌اصغر حاج‌سیدجوادی، ابوالفضل خدابخش، علی‌اصغر خبره‌زاده، دکتر سیمین دانشور، دکتر مصطفی رحیمی، محمد زهری، دکتر غلامحسین ساعدی، محمدعلی سپانلو، طاهره صفارزاده، احمد عبداله‌پور، دکتر محمود عنایت، کامران فانی، محمد قاضی، علی کاتبی، اسلام کاظمیه، سیاوش کسرایی، هوشنگ گلشیری، قاسم لاربن، اسداله مبشری، سیروس مشفقی، رحمت‌اله مقدم مراغه‌ای، دکتر حسین ملک، ناصر مؤذن، بافر مؤمنی، محمدعلی مهمید، نعمت میرزازاده (م. آزرم)، جمال میرصادقی، دکتر هما ناطق، دکتر منوچهر هزارخانی.

آقای نخست‌وزیر اصل امضا‌ها نزد اعضای کانون محفوظ است و، چون خود شما بهتر می‌دانید که به چه علت کانون نتوانسته است جا و نشانی مشخصی داشته باشد و امضا‌کنندگان این نامه به‌اندازه کافی در جامعه شهرت دارند، پاسخ شما به هریک از امضا‌کنندگان در حکم پاسخ به همه است و به سایرین خواهد رسید.

گزارش‌های ساواک درباره بهرام بیضایی چه می‌گوید؟

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان