۰۵ دی ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۵ دی ۱۴۰۴ - ۲۱:۲۷
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۱۱۲۷۰۳۷
تاریخ انتشار: ۰۹:۴۹ - ۰۵-۱۰-۱۴۰۴
کد ۱۱۲۷۰۳۷
انتشار: ۰۹:۴۹ - ۰۵-۱۰-۱۴۰۴
گزارش عصر ایران از یک نشست فکری با سه مفهوم کلیدی در جامعه‌شناسی

هتروتوپیا؛ در میانۀ آرمان‌شهر و ویران‌شهر

هتروتوپیا؛ در میانۀ آرمان‌شهر و ویران‌شهر
اتوپیا را به عنوان آرمان‌شهر و مدینۀ فاضله می‌شناسند و در مقابل، دیس‌توپیا ویران‌شهری که امیدها و آرمان‌ها رو به تاریکی و ویرانی و سردی گذاشته و اینجا بین این دو مفهوم «هتروتوپیا» به میان می‌آید که به "دگرمکان" برگردانده شده- فریبا نظری

عصر ایران؛ مسعود پیوسته- مدرسۀ مطالعات اتوپیا، نشستی با موضوع «از آرمان‌شهر تا‌ ویران‌شهر»، با مروری بر مفاهیم «اتوپیا، دیس‌توپیا و هترو توپیا در نظام اجتماعی» برگزار کرد.

در این نشست که در باشگاه اندیشه و دوم دی برگزار شد ابتدا محمد نصراوی، مؤسس مدرسۀ مطالعات اتوپیا سه مفهوم اتوپیا و دیس‌توپیا و هترو توپیا را از منظر زبان شناسی و ادبیات توضیح داد و سپس فریبا نظری از دیدگاه یک جامعه‌شناس  این سه گانه را واکاوی کرد.

 ‌مباحث زبان‌شناسیک و جامعه‌شناسیک حول محورِ «از آرمان‌شهر تا ویران‌شهر»، موجب جذابیت و ارتباط بین حاضران و سخنوران شد و نیمی از زمان این نشست هم به گفت‌و‌‌گوی حاضران با سخنرانان گذشت. گزارش شرح این رخداد فرهنگی اجتماعی از این قرار است:

چنان که اشاره شد در آغاز محمد نصراوی- نویسنده و مترجم جوان -جستار شخصی خود را در قالب داستان‌واره روایت کرد تامیهمانان را با نگاه خود آشناتر سازد.

وی به زبان ساده از روزمرگی‌ها گفت و در بستر این روزمرگی‌ها به معنا و مفهوم اتوپیا پرداخت و از منشأ آن که «نوشتن و داستان نویسی» است.‌

نصراوی ادامه داد: «... من اتوپیا را نوعی جست‌و‌جو برای امکان‌های دیگرِ زیستن می‌بینم. بر این باورم که می‌توان در لحظۀ حال، شاید در دیس‌توپیایی‌ترین حالت‌های ممکن، امکان زیستن در اتوپیا را نسبت با وضعیت اکنون فراهم کرد. شاید ایدۀ "هترو توپیا" نوعی تحقق این ایده در بستر فضا باشد.

‌هتروتوپیا فضایی است آینه‌ای از اتوپیا اما من هتروتوپیا را در داستانِ وضعیت اکنون می بینم.‌ در نوع نگرش به زمان حال و تعریف ارتباطات با دیگران. برخلاف اتوپیاهای آینده‌نگر که در آن «دیکتاتوری تصویر» داریم، شاید اتوپیاهای ناظر به وضعیت اکنون بتوانند شرایط «دموکراسی تصویر» را فراهم کنند. در این تعریف، من در پی نوعی از هم‌زیستی تصاویر و رؤیاها و خیال‌ها هستم. دراینجا هنر می‌تواند عرض اندام کند. هنر به مثابه تدوین تصاویرِ اکنون، برای نمایش خیال و آرزوها در بستر داستان و روایت. 

  داستان نه به معنای دستوری و سفارشی آن، بلکه به معنای روایتی برآمده از نهاد و جوهرِ بی چهره و بی نقابِ یک روایت‌گر می تواند تا حد مطلوبی این امکان را فراهم کند. براین باورم هرکس از افراد جامعه می تواند تصویر خود را بر اساس داستان اصیل خود بسازد. از همین رو، اینجا  به عنوان یک آکادمیسین یا یک سخن‌ران با شما سخن نمی گویم. من انسانی هستم روایت‌گر. انسانی رسوب کرده در شهر. شهری که مختصات دیس‌توپیایی دارد. شهری آلوده با مدارس تعطیل.‌ متروهای همیشه شلوغ از حجم خاکستری روزمرگی. بر این مبنا من هتروتوپیا را به مثابه روایت‌هایی می بینم در بستر «واژه، بدن، فضا» و هر نشانۀ دیگر که قدرت قصه‌گویی داشته باشند. قصه‌هایی که ناظر به لحظۀ اکنون‌اند.»

نصراوی در پایانِ روایت خود از موضوع اتوپیا، به برگردان و ترجمۀ این مفهوم به فارسی اشاره کرد که به اتوپیا، آرمان‌شهر می گویند و به دیس‌توپیا، ویران‌شهر. 

او گفت: من قائل به این ترجمه‌ها نیستم و می‌گویم اتوپیا، اتوپیاست و دیس‌توپیا هم دیس توپیا. 

هتروتوپیا؛ در میانۀ آرمان‌شهر و ویران‌شهرفریبا نظری، دانش‌آموختۀ‌ جامعه شناسی نیز در بارۀ   سه گانۀ‌ «اتوپیا و دیس‌توپیا و هتروتوپیا»  گفت و بحث محوری و عمدۀ خود را  بر روی «هتروتوپیا» قرار داد.

نظری در آغاز گفت: «کشور ما به یک آزمایشگاه از واقعیت‌های اجتماعی برای مطالعۀ‌ی علوم اجتماعی و انسانی تبدیل شده است. و این به معنای سیاه دیدن یا سفید دیدن نیست‌‌.‌من به عنوان یک جامعه‌شناس، وقتی که در خیابان راه می روم و دقت می کنم به اطراف خودم، پدیده‌های مختلفی را به عنوان واقعیت اجتماعی و امر اجتماعی می‌بینم که می‌توانم از دیدگاه‌های مختلف خرده نظام‌ها و ساحَت های اقتصاد، سیاست، اجتماع و فرهنگ به آن نگاه کنم.»

این جامعه شناس، متأثر از نگاه هتروتوپیای فوکو که از توجه میشل فوکو به سه گانۀ اتوپیا، دیس توپیا و خاصه «هتروتوپیا» متمرکز بوده، براین باور است که طی این سال‌ها بیشتر به اتوپیا و دیس توپیا پرداخته شده و کمتر به «هتروتوپیا» توجه شده و اینکه اگر فوکو امروزه زنده بود، احتمالا تغییراتی در نگاه خود به مفهوم هتروتوپیا اعمال می کرد.

نظری، اما قبل از ورود به بحث «هتروتوپیا»، ابتدا به تبیین اتوپیا به زبان ساده و همه فهم پرداخت و گفت: «تعریف غالبی که ما از اتوپیا شنیده‌ایم این است که همه در آینده دنبال آن‌اند، دنبال یک جامعۀ مطلوب که هرچیز سر جای خود باشد با یک چارچوب منظم و خط کشی شده .برخی از واژگان و مفاهیم با واژگان و مفاهیم مقابل بهتر معنا و کامل‌تر می‌شود.‌

در مقابل اتوپیا از دیس‌توپیا صحبت شد و چون تخصص من نیست، وارد بحث زبان شناسی آن نمی‌شوم که معادل‌های ترجمه‌ای  برای معانی این مفاهیم، چقدر نزدیک یا دور به معنای واقعی آنهاست. اما چون می‌خواهم شنونده غیرمتخصص اما علاقه‌مند هم با من به درک و فهم مشترک برسد، می‌گویم معمولا اتوپیا را به عنوان آرمان‌شهر و یک مدینۀ فاضله می‌شناسند که در آنجا همه چیز سرجایش است اما در مقابل، دیس‌توپیا که آن را به ویران‌شهر می‌شناسند، این است که همۀ آن امیدها و آرمان‌ها برای مطلوبیت، رو به تاریکی و ویرانی و سردی گذاشته است. اینجاست که بین این دو مفهوم اتوپیا و دیس‌توپیا، «هتروتوپیا» به میان می‌آید که ارتباط تنگاتنگی با دو مفهوم یاد شده دارد. اما دگرمکان یا همان «هتروتوپیا» چیست؟ 

فوکو می‌آید می گوید یک جاهایی هست که نه می توانیم آن را اتوپیا یا آرمان‌شهر بگوییم در زیست فردی و اجتماعی‌مان؛ و نه حکمِ دیس‌توپیا و ویران شهر را دارد. فوکو به این جای جدید، عنوان هتروتوپیا یا «مکانی متفاوت» می‌دهد یا به قول دکتر ناصرفکوهی «دگر مکان». مکانی است که قواعد خاص خودش را دارد. با همان قواعد خاص، تعریف می شود چه افرادی می توانند در این مکان وارد شوند و زیست فردی و اجتماعی خودشان را در آن داشته باشند.

به همین خاطر است که به آن، «مکانی دیگر» گفته می‌شود.‌ جایی که از منظر بخش عمده‌ای از جامعه،  اینها «دیگری» خوانده می‌شوند که در «مکانی دیگر»اند. همان بحث هتروتوپیای انحراف که فوکو از آن نام می‌برد. مثل بیماران روانی در آسایشگاه‌ها، روسپیان در روسپی‌خانه‌ها و یا افراد بزهکار در زندان‌ها در دوره مدرن با حقوق ترمیمی و در دوره ی پیشامدرن که به قول دورکیم، با حقوق تنبیهی تعریف شده‌اند و در مکانی دیگر ایزوله‌اند.

ورزشگاه هم می‌تواند «هتروتوپیا» باشد، چرا که قواعد خاصی بر آن حاکم است، افراد خاصی با هنجارهای خاصی به آنجا می‌روند.‌ در این زمینه، پس از آن حادثه   که در بازی تراکتور، پرسپولیس در سال گذشته تحلیلی نوشتم که چطور ورزشگاه می‌تواند با خشونت و سرکوب و تبعیض از هتروتوپیا به دیس توپیا بلغزد؟! یک دگرمکان، چطور می‌تواند تبدیل به دیس‌توپیا شود؟!

همین جا تبدیل شدن این سه مفهوم و این فضاها و مکان ها به اضافۀ ارتباطی که با عنصر زمان دارد، محور مبحث نظری  مرا تشکیل می‌دهد که من به آن می گویم «هتروتوپیای لغزان».معنا و تبیین آن به طور خلاصه، این گونه است: بسیاری از جاهایی که به عنوان دگرمکان یا «هتروتوپیا» تلقی می‌شوند، خاصیت این را دارند که دیس توپیا بشوند یا اتوپیا. البته من با دیدگاه رادیکال و بدبینانه فوکو در این مورد اختلاف نظر دارم و براین باورم هر هتروتوپیایی نمی‌تواند لزوما و مطلقا متمایل به سرکوب و کنترل دیس‌توپیایی باشد.

در این مدتی که به مفهوم هتروتوپیای لغزان فکر می‌کردم مدام در ذهنم مرور می‌کنم که صرفاً یک ایدۀ انتزاعی نیست و از دوگانه سازی مطلوب و نامطلوب فاصله دارد و در درون آن دگرمکانی با لحظات و جرقه‌های مداوم رهایی قابل تصور و عینیت‌بخشی در واقعیت اجتماعی است مانند یکی از درخشان‌ترین تجربه‌های نهادی در تاریخ معاصر ایران به نام مدرسه فرهاد به مدیریت توران میرهادی.

 البته آنجا که برای اتوپیا قواعد سخت‌گیرانه و قالبی مطلوب متصور هستیم همان جا نقطه‌ی آغاز کلید زدنِ یک جامعه ی دیس توپیایی است.‌ 

دیس‌توپیا زمانی پیروز می‌شود که ما بپذیریم مکان‌ها "ثابت" هستند. اما تا زمانی که ما قدرتِ "لغزیدن" و "خلقِ لحظاتِ رهایی" را داریم، هیچ نهادی نمی‌تواند سوژه را به طور کامل تسخیر کند و سوژه‌گی را ازبین ببرد.دال محوری بحث من این است برای «دگرمکان»‌های ما چه اتفاقی می‌افتد که لغزان به سمت اتوپیا یا دیس توپیا تغییر ماهیت می‌دهند.

یکی از ویژگی‌های جامعه شناسی این است که پایش در واقعیات زمین اجتماعی قرار دارد.

این جامعه شناس، سپس براساس تجربیات و مطالعات و دریافت های چهارسال گذشته اش روی مقولۀ‌  هتروتوپیا که سرانجام وی را به نتیجۀ «هتروتوپیای لغزان» رساند، به جزئیاتِ مناسبات این سه فضا و سه مکان؛ و البته با ملاحظۀ ارتباط عنصر «زمان» با این سه فضا پرداخت.

وی از گروه روسپیان مثال زد که در «لغزنده‌ترین» وضعیتِ اجتماعی قرار دارند. آن‌ها دقیقاً در مرز بین گسست و طرد قانونی و اخلاقی و تلاش نهادها برای اصلاح یا کنترل شان، سرگردان‌اند. لحظه رهایی برای این گروه زمانی است که در فضایی قرار می‌گیرند که نه از او به‌عنوان یک ابژه جنسی، خدمات تجارت سکس می‌خواهند و نه او را به‌عنوان یک مجرم و منحرف، تغییر داده و مجازات کنند.نظری در پاسخ به پرسش یکی از حاضران نشست که پرسید آیا از نظر شما یک اتوپیا و جامعه مطلوب وجود دارد یا می‌تواند وجود داشته باشد یا خیر؟ گفت: پاسخ بدین پرسش دشوار است و طولانی، اساساً دوگانه کردن مفاهیم آغاز گرفتاری است. 

اگر سیاست‌گذاری به سمت ایجاد جامعه آرمانی و مطلوب باشد در فضایی غیرقابل نقد، استفاده از هر روش برای کنترل و سرکوب و له کردن اندیشه ها و باورها و روش‌ها برای رسیدن به آن جامعه؛ توجیه و مشروعیت پیدا می‌کند. چون من با عینک مطالعه قواعد اجتماعی در حال تحول به جامعه نگاه می‌کنم، جامعه آرمانی و مطلوب را مدام در حال نوشدن و بهتر شدن می‌دانم و نمی‌توانم برای آن نقطه ایستایی قائل شوم.

و بالاخره جمله پایانی نشست هم، دیدگاه جالب یکی از حاضران بود که گفت: «اتوپیا یک مقصد نیست، بلکه یک مسیر است.»

پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
ارسال به دوستان
نظرسنجی
قوانین کنونی ازدواج و طلاق در ایران ...