۰۷ دی ۱۴۰۴
به روز شده در: ۰۷ دی ۱۴۰۴ - ۰۲:۳۰
فیلم بیشتر »»
کد خبر ۳۹۰۱۵۳
تاریخ انتشار: ۱۶:۱۶ - ۱۷-۰۱-۱۳۹۴
کد ۳۹۰۱۵۳
انتشار: ۱۶:۱۶ - ۱۷-۰۱-۱۳۹۴

تلفات در صف مرغ (طنز)

به گزارش ایسنا، رضا ساکی نوشت: امروز توی اداره غوغا بود. همان صبح که داشتیم کارت می‌زدیم مرادی آمد گفت: برو تعاونی برنجت را بگیر. گفتم: برنجم؟ گفت: اداره به هر کارمند 50 کیلو برنج می‌دهد. گفتم: آفرین به اداره. گفت: ولی می‌گویند کیفیت ندارد. تعاونی اگر بخواهی 50 کیلو را می‌گیرد جایش رب‌ گوجه می‌دهد. پرسیدم: برنج ایرانی است؟ گفت: نمی‌دانم.

توی اتاق صدا به صدا نمی‌رسید. هر کس درباره برنج یک چیزی می‌گفت. یکی می‌گفت این کار گداپروری است نه کارمندپروری. یکی می‌گفت این برنج‌ها هندی است و آرسینیک دارد. یکی می‌گفت پاکستانی است و نیکوتین دارد. یکی می‌گفت نپالی است و نیترات دارد. یکی هم می‌گفت داعش مواد غذایی را به مواد شیمیایی آغشته می‌کند. از محمدی پرسیدم چرا به جای برنج رب گرفتی؟ گفت: لابد خودشان می‌دانند برنج‌ها مشکلی دارند رب را هم گذاشته‌اند. خوبی رب این است که درش بسته است لااقل خیال آدم از داعش راحت است.

فقط توی اداره غوغا نبود. بیرون اداره یک نیسان آمده بود و گونی برنج را با وسایل آشپزخانه عوض می‌کرد. تمام بانوان اداره ریخته بودند سرش. مرادی می‌گفت: قصابی سرچهارراه هم روی شیشه‌اش نوشته که برنج را با گوشت عوض می‌کند. به مرادی گفتم لابد این برنج خیلی مرغوب است و گرنه این‌ها این طوری نمی‌کردند. چه کسی برنج آلوده را با گوشت راسته عوض می‌کند؟ گفت هیچ کس، مگر این که گوشت گوشت راسته نباشد. گفتم: داری به مردم تهمت می‌ِزنی؟ گفت: تقصیر خودت است که سوال می‌کنی.

از صبح خبر اصلی در اداره این بود که برنج‌ها آلوده و بی‌کیفیت هستند. حتی برخی می‌گفتند بچه‌های حراست دم کرده‌اند و کور شده‌اند. اما از ظهر شایع شده بود که بقال سر کوچه همین برنج را می‌دهد کیلویی یازده هزار تومان. برخی می‌گفتند یک طلافروشی هم‌وزن گونی برنج، طلا می‌دهد. خلاصه که از صبح تا عصر آن قدر گونی را به دوش کشیدیم و این ور آن ور رفتیم که از پا افتادیم.

توی آن غوغای برنج، بنده خدایی آمده بود و فقط یک امضا می‌خواست. دنبال کارش را گرفتم. گفتم: ببخشید امروز این‌جا این طوری است، برنج می‌دهند آخر. گفت: دم در دیدم. باز این‌جا خوب است. یک بار توی اداره‌ای مرغ می‌دادند واویلا شده بود. گفتم: یعنی کشته داد؟ گفت: نه در حد زخمی. گفتم: این‌جا کسی زخمی نشد، اسپاسم عضلانی شدیم اغلب. گفت: حالا برنجش خوب هست؟ گفتم: شایعه زیاد می‌گویند اما ان‌شاءالله گربه است.

باقی بقای‌تان
پربیننده ترین پست همین یک ساعت اخیر
برچسب ها: برنج ، مرغ
ارسال به دوستان
روستای درک؛ مقصدی بکر و کم‌نظیر برای گردشگری زمستانی (+عکس) ۱۰ کشوری که بیشترین صادرات کالاهای مرتبط با تزئینات کریسمس را دارند نگاهی به برجسته‌ترین فناوری‌های نظامی سال ۲۰۲۵ (+عکس) سردترین بیابان‌های جهان کجاست؟ (+ عکس) ایران یکی از 100 شخصیت قرن اخیرش را از دست داد نورا هاشمی: من قصد جراحی بینی نداشتم به خاطر اصرار پدرم این کار را کردم از زخم‌های ناپیدا تا بیداری آگاهی؛ قصه‌ای از خشونت خانگی/  مگه برای کسی مهم بودم؟ بیانیه مشترک ایران و کشورهای عربی-اسلامی درباره به رسمیت شناختن «سومالی‌لند» توسط اسرائیل مرگ دستکم 1900 آمریکایی در پی ابتلا به آنفلوآنزا شمارش معکوس برای آغاز مأموریت سه ماهواره ایرانی پوتین: اوکراین برای پایان درگیری نظامی از طریق مسالمت‌آمیز عجله‌ای ندارد تعطیلی برخی مدارس آذربایجان غربی در ۷ دی ماه درخشش پرهام مقصودلو در دوحه؛ رده نوزدهم شطرنج قهرمانی جهان جملات بزرگان هنر ایران در مورد بهرام بیضایی/ از ابراهیم گلستان تا عباس کیارستمی استاندار تهران: ۸۲ درصد از مردم پایتخت در انتخابات حضور پیدا نکرده‌اند
نظرسنجی
قوانین کنونی ازدواج و طلاق در ایران ...